داشتم فکر می‌کردم حالا که تویِ این روزها داریم می‌جنگیم و پایِ آزادی ایستاده‌ایم و جان می‌دهیم، حالا که غم در دلِ همه‌مان خانه کرده‌ است، حالا که این‌روزها چشم‌هایِ همه اشک است و خون، بهتر است - محبت - را بین قلب‌های زخمی‌مان حراج کنیم.
لیلا خانم؛ راستش خیلی وقت نیست که می‌شناسمت، ولی از -ناگفته‌هایت- می‌دانم که چقدر دلت شادی می‌خواهد، آزادی می‌خواهد، یک اتفاق خوب می‌خواهد. کاری که از دستم بر نمی‌‌آمد، جز نوشتنِ همین چندسطر به نامِ تو. برایت آرزو می‌کنم صدای خنده‌هایت هرچه زودتر در کوچه پس کوچه‌های شهر بپیچد بانو.
زادروزت مبارک لیلایِ آبان 🌱

 

۱۰ آبان ۴۰۱ - ۲۳:۴۵